ایران را دوست دارم.اما...

ساخت وبلاگ

ایران را دوست دارم اما،

اینجا آدم همیشه دلگیر است!...

...

این که آدم دقیقی بودم همیشه برام آزار دهنده بوده!...هر وقت با کسی قرار گذاشتم ربع ساعت یا نهایت ده دقیقه قبل از موعد سر قرار ایستاده بودم...هر فرم و بخشنامه ای که اومد اولین نفر بین همکارهام من بودم که انجامش دادم و گزارش و مستنداتم تحویل مدیرمون دادم...

متاسفانه همین کارهام و همین دقت زیادم باعث شده که از طرف همکارهام لقب خودشیرینخنثی یا  پاچه خوار مدیرخنثیرو بهم بدن!!

 

البته بعد از چند سال همکار بودن با من خودشون هم فهمیدن دقیق هستم و این دقت زیادم حتی برای خودمم آزاردهنده است.

بگذریم...

اول خرداد ماه روژان رو توی مدرسه ثبت نام کردم...دقیقا اولین نفر بودم که تمام مدارک اصل و کپی ها رو مرتب توی پوشه تحویل مدیر دادم...قرار شد پانزدهم بریم مدرسه که نامه سنجش رو بهمون بدن...مدیر گفت 8 صبح اینجا باشید.

 

دیروز که تعطیل بود و من امروز 7و سی و پنج دقیقه صبح در دفتر مدرسه ایستاده بودم...متاسفانه نه مدیر بود و نه ناظم...

تا هشت و ربع شروع کردن به اومدن...بعد که رفتم توی دفتر مدرسه بهم گفتن سایت بسته است!!خنثیبرو شنبه بیا...

 

از اونجا رفتم پست بانک تا قبض تلفن خونه ام رو پرداخت کنم..که باااز بهم گفتن سایت بسته است!!!خنثی

رفتم کافی نت که توی سایت نقل و انتقالات فرهنگیان ثبت نام کنم که باااز سایت نقل و انتقالات هم بسته بود!!خنثی

 زبان روزه سه جا رفتم و همه ی جاها سایت بسته بود...

 عصبی زنگ زدم به دوستم...که همکارمم میشه..بهم گفت :زهرا این هفته دو روز تعطیلی داشته ..رسما تا آخر هفته کسی کاری نمیکنه...از هفته آینده کارهاتو دنبال کن.

بهش گفتم هفته بعد هم شب های قدره...حتما بخاطر احیا کسی توی ادارات کاری انجام نمیدهخنثی

ادمها شبیه وبلاگشان ......
ما را در سایت ادمها شبیه وبلاگشان ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dzahra136221 بازدید : 350 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 13:16